نگو غم، نگو تنهايي، نگو غمگين نشستم   
نگو آدما رنگارنگن، نگو از دنيا خستم
نگو اشک، نگو بي کسي، نگو از بي وفايي       
سر وعده ي گريه کردن، بگو امشب کجايي
بگو از راه تاريک، که شايد پشتش سفيده         
بگو از آدمايي که کسي هيچوقت ندیده
بگو از قصه هايي، که همه ميگن چرنده              
بگو افسانه هايي، از قفسها با پرنده
شونه هامو واست ميارم تا که سر روش بذاري           
بگو خواب، بگو توي رويا، بگو توي بيداري           
بگو من هميشه با تو، بگو با هم هميشه            
بگو حتي پس از مرگ بدون تو نميشه
نگو از قلب خاطي که با خون ها جون ميگيره     
نگو از بند تقدير، که تن ما توش اسيره
نگو قانون دنياست، کسي عاشق نمي ميره     
نگو بازي تقدير، مارو از همديگه ميگيره
آخه دلم گرفته از اين همه سياهي                   
بگو حتي اگه دروغه، اگه اميد واهي
دروغات اگه قشنگه، اما راستي کشنده             
زندگي کردن من به دروغ تو بنده